هرگاه این میل به درجهای از شدت برسد و با حس بیاعتمادی به خویشتن همراه گردد، «کمرویی» ظهور میکند. بنابراین کمرویی برخاسته از ترس و واهمهای است که مبادا او را دستکم بگیرند؛ یعنی برایش ارزشی کمتر از آنچه برای خویش سزاوار میداند، قائل شوند.
کمرویی حسی اجتماعی است که تنها در صورتی عارض میشود که کودک با یک یا چند تن از کسانی که پیرامونش هستند، برخورد کند.
اشیاء ممکن است او را بترسانند و خشمگین یا خوشحال سازند، اما نمیتوانند سبب کمرویی کودک شوند.
نشانههای کمرویی
1. رنگ چهره کودک سرخ میشود.
2. ضعف و سستی در او به وجود میآید.
3. سر به زیر میافکند یا در گوشهای جای میگیرد.
4. به سختی سخن میگوید.
5. از غذا خوردن طفره میرود.
6. از نشستن کنار دیگران لذت نمیبرد.
7. حس و هوش او خوب کار نمیکند.
8. گوش او خوب نمیشنود.
9. استدلالهایش غلط میگردد.
10. سخنان و حرکاتش بیجا و نامتناسب میشود.
11. ترس بر او غالب میشود.
12. به سوی دروغ و دورویی روی میآورد.
13. مردد و بیتصمیم میشود.
14. حس ابتکار را از دست میدهد.
15. اعتمادبهنفس کودک از بین میرود.
علل کمرویی
- انتقال از والدین
برخلاف تصور برخی که کمرویی، ارثی است، اینگونه نیست؛ بلکه در واقع از والدین به کودک «منتقل» میشود. وجود فرد کمرو در خانواده مثل پدر یا مادر کمرو و الگوگیری کودک از او باعث کمرویی کودک میشود. به والدین کمرو توصیه میشود برای جلوگیری از این انتقال، با تمرین و تلقین، خود را وارد صحنههای گوناگون کنند و از کمرویی بپرهیزند.
- سختگیری بیش از حد
وقتی در ادب، نظم، عبادت، تحصیل و... بسیار سخت بگیرید، فرزندتان دچار کمرویی میشود؛ زیرا همیشه او را واداشتهاید که کارها را به بهترین شکل انجام دهد، و اکنون از این میترسد که اگر وارد فعالیتی گروهی شود و به کاری دست زند، نتواند آن را به بهترین وجه انجام دهد؛ بدین جهت وارد گروه نمیشود و از انجام فعالیتهای گروهی گریزان است. توقع بیش از حد شما از کودک نیز همین مشکل را ایجاد میکند.
دیگر عوامل
- تحقیر کودک در خانه و مدرسه
- برچسب کمرویی بر کودک زدن و تلقین کمرویی به او
- مقایسه کودک با دیگران
- تجارب منفی کودک در موقعیتهای مختلف
- نقل مکانهای مکرر خانواده
- ترتیب توالد
- طلاق یا مرگ یکی از والدین
- آرمانگرایی والدین و یا جامعه
- اضطراب
- تنبیه
- تهدید کردن کودک
پیشگیری
برای جلوگیری از کمرویی باید والدین و مربیان دست در دست هم کودک را یاری دهند. بنابراین بهتر است به شرح زیر عمل کنند:
1. علل کمرویی را شناسایی کنید. ممکن است ترس از قضاوت دیگران باشد. نخستین وسیله برای جلوگیری از کمرویی کودکان برانگیختن حس خودنمایی آنهاست. بنابراین والدین باید هم از ستایش خارج از اندازه و هم از سرزنش و خردهگیری دائمی جداً اجتناب ورزند و از ریشخند و دست انداختن کودک در امور ناشیگرانهاش خودداری کنند. هیچچیز بیش از این موضوع سبب خجلت و کمرویی کودک نمیشود. زیرا کودکان همواره در این ترس میباشند که مبادا مورد تمسخر والدین یا مربیان قرا گیرند و آبرویشان در برابر سایرین و همسالان ریخته شود.
2. نباید کودک را عادت داد که همیشه در این خیال باشد دیگران درباره او چگونه فکر میکنند و از او چه میگویند.
3. کودک را باید به سخنگویی و حرکت و فعالیت واداشت. کودک کمرو از ترس اینکه مبادا کار بدی صورت دهد، از کار خوب نیز امتناع میورزد. باید او را تشویق کرد تا از تواناییهایش بهره بگیرد.
4. ویژگیهای اجتماعی کودک را باید پرورش داد تا مانع گوشهگیری وی شود و در معاشرت با همسالان به جنب و جوش و بازی تشویق کرد. به این منظور او را در جشنها و برنامههای گروهی شرکت دهید.
5. سخن گفتن را بلند حتی با داد و فریاد، ولی شمرده با کودک تمرین کنید. کودک سعی کند در حال سخن گفتن به چشمان مخاطب خیره شود.
راههای درمان
- فشارها و سختگیریها را کم کنید و به فرزندتان آزادی نسبی بدهید.
- اگر فرزند شما اشتباهی کرد، با روی گشاده آن اشتباه را بپذیرید تا از اشتباه کردن نترسد.
- در مهمانیها و برای امور منزل به او مسئولیت بدهید؛ مسئولیتهایی از قبیل پرسیدن شماره تلفن از مخابرات، پرسش از شهرداری، خرید بلیت از گیشه فروش بلیت و...
- نقاط مثبت او را به ویژه در جمع بگویید.
- ارتباط او را با همسالان عادی و فعال بیشتر کنید.
- زمینه مشاهده برنامههایی نمایشی را برایش فراهم سازید که در آنها، قهرمان نمایش به رغم کمرویی، به کارهای بزرگ و گروهی دست میزند.
- زمینه شرکت او را در برنامههای نمایشی مدرسه و نقشهای ساده بدون کلام (نگهبان) و فعالیتهای گروهی فراهم سازید.
از آنجایی که پدیده کمرویی خاص انسان میباشد و در حیوانات وجود ندارد، این خجالتزدگی در کودکان به نسبت معقولی قابل قبول و طبیعی است.
بعضی از والدین، هنگامی که کودک دو ساله است، یا بزرگتر شد، به او فرصت نمیدهند پیش دیگری برود یا سخن بگوید و از خود ابراز وجود کند.
آنان این عمل را دلیل گستاخی میدانند. بدین جهت خجالت در کودک رشد مییابد و کمرو میشود. از طرف دیگر کمالجویی و غرور و تفاخر والدین نمیگذارد کودکشان مهارتهای لازم را از طریق گوناگون کسب کند و او را مانند ماشین کوکی به این طرف و آن طرف سوق میدهند. بنابراین کودک، گوشهگیر و کمرو میشود و این پدیده تا مدرسه و گاه تا جوانی همراه او خواهد بود. البته این بدان معنا نیست که کودک گستاخ شود بلکه بدینگونه است که کودک در برابر پیشامدها بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و سخن بگوید و رابطه برقرار کند.
برای برطرف کردن کمرویی باید با کودک صحبت نمایید، و به چشمان او نگاه کنید، و به او جرأت نگاه کردن بدهید تا اعتمادبهنفس لازم را به دست آورد. کودک زمانی قادر به سخن گفتن است که مادرش گوشهای شنوایی داشته باشد و پدرش کاملاً به سخنان او توجه کند. زمانی از او بخواهید تا برای دوست شما یا دایی یا فامیل شعر بخواند یا حرف بزند که تمایل به این کار را داشته باشد وگرنه در برابر اصرار و پافشاری والدین، کودک شرمنده و کمرو و گریزان میشود.
والدین در مهمانیها از کودک میخواهند که مانند تابلوهای نقاشی یا مجسمهای در جایش میخکوب باشد و آن را نشانه ادب میدانند! حتی او را میترسانند که باید در مجلس باادب باشد و مواظب رفتار و کردارش باشد، در غیر این صورت چنین و چنان خواهند کرد! این چنین رفتارها و دستورات والدسالاری و مرزبندیهای بیمورد کودک را خجالتی و کمرو بار میآورد. اجازه دهید کودک در مجالس و مهمانیها مختار و آزاد باشد و از تهدید در برابر دیگران جداً خودداری کنید. به کودک اعتمادبهنفس بدهید و از او نخواهید که در مهمانیها مواظب باشد. او را تهدید نکنید که اگر فلان کار را انجام دادی چنین و چنان میکنم و....
اگر کودک کمرو است به درمان او همت گمارید و با دو روش:
1- کاهش اضطراب
2- تقویت مهارتهای اجتماعی
او را یاری دهید که بر کمرویی فائق آید.
از آنجایی که کمرویی یک معلولیت اجتماعی است، شما میتوانید به راحتی آن را برطرف سازید. بنابراین کودک را از مقایسهسازی و امتحان به دور نگهدارید و به او اعتمادبهنفس بدهید و از او تعریف کنید. احساس جرأت او را از طریق نگاه چشم در چشم تقویت نموده و با قصه گفتن و جمع کردن بچههای فامیل در اطراف او، با آزاد گذاشتن آنها، راه را هموار سازید. در مهمانیها به او جرأت سخن گفتن داده شود، ولی کسی که کم سؤال میکند دلیل کمرویی او نیست و کسی که زیاد میپرسد دلیل پررویی او نمیباشد. البته والدین باید توجه کنند که شرم و حیا غیر از کمرویی است و شرم حضور امری طبیعی و پسندیده است. اگر کودک در خانه کم حرف میزند، ولی با دوستانش رابطهای خوب داشته باشد حالتی طبیعی دارد. بنابراین به او تلقین نکنید که کمرو میباشد.
متأسفانه گاهی در جامعه و به ویژه در مدارس، کمرویی با ادب اشتباه میشود و کودک کمرو را بدین جهت که سخن نمیگوید و آزاری ندارد، با ادب میخوانند و با این القای نادرست، کمرویی را در او تثبیت میکنند. گاهی کمرویی دختران نیز با حیاء اشتباه میشود؛ در حالی که حیاء صفتی بسیار پسندیده است و کمرویی ناپسند شمرده میشود و حیاء و اجتماعی بودن برای دختران قابل جمع است.
احترام گزاردن را به کودک عملاً یاد دهید. یعنی به کودک سه یا چهار ساله تنها بگویید در مقابل پدربزرگ یا مادربزرگ پاهایت را جمع کن، کافی نیست. او یاد نمیگیرد، اما اگر خودتان در برابر آنان مؤدب سخن بگویید و دستورات آنان را انجام دهید، کودک عملاً یاد میگیرد و عمل میکند. اصولاً کودکان مانند دستگاه فیلمبرداری عمل میکنند. هر آنچه به دیافراگم ذهن آنها برسد، دریافت میکنند. احترام گزاردن از همین مقوله است که نیاز به فرصت و کار عملی دارد. یعنی چندان با بیان لفظی منتج به نتیجه کامل نخواهد برد، اگر چه از بد عمل کردن بهتر باشد.
یک روش تربیتی درست و منطقی این است که ابتدا به ابعاد مثبت شخصیت کودک توجه شود و آنگاه با استفاده از نقاط مثبت او به اصلاح نقاط منفی پرداخت. اگرچه این کار سخت میباشد، ولی بازدهی شیرینی دارد. تعلیم و تربیت در کودکان تفاوت دارد. زیرا هر انسانی به اندازه یک کتاب هزاران صفحهای است که مطالب گوناگون دارد و به اندازه یک دنیا و یک جهان است که از شگفتیهای گوناگون برخوردار میباشد. بنابراین کودک دارای استعدادهای فراوانی است که باید بارور شود. از این رو والدین سعی کنند تا فرزندشان دوره اول زندگی را با آرامش و سلامت پشت سر بگذارد.
والدین به این نکته اساسی تربیتی توجه داشته باشند که عبور از رفتار منفی به مثبت مشکلتر است، اما از مثبت به منفی بسیار سریع و تند انجام میپذیرد. پس والدین به تقویت رفتار مثبت کودک همت بگمارند زیرا هر روش، توسط هر کس و در هر شرایطی ممکن است مؤثر واقع نشود.
هر کسی در تعلیم و تربیت روش و نسخه مخصوص به خود را دارد و برای تعلیم تمام کودکان نمیتوان از یک الگو استفاده کرد.
کودکان از نظر جسمی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی، جغرافیایی، نژادی، تغذیه، و... با هم تفاوت دارند. وجود تفاوت هم در کودکان امری حتمی و طبیعی است که نشانه برتری یا عدم پیشرفت نمیباشد. زیرا خداوند هر انسانی را بهگونهای استثنایی خلق فرموده پس هر انسانی ویژگیها و تواناییهای خاص خود را دارد که دیگری عاری از آن میباشد و به منزله صفحه سفیدی است که بعداً چرکنویس و پاکنویس شده و کتابی قطور را تشکیل میدهد. والدین در دوران اول کودکی مسیر تعالی و تربیت فرزندان خواسته و ناخواسته ترمیم میکنند، اما چه خوب است که او را با استعدادهای خود آن کودک مقایسه کنید نه دیگران.
مادر شکایت دارد کودکی لجباز دارد که به خوبی غذا نمیخورد، حرف بد میزند، و.... چنین والدینی باید این هنر را داشته باشند که نقاط مثبت کودکشان را بشناسند، او را فقط با خودش مقایسه کنند، و در بر طرف کردن نقاط ضعف کودک از راه نقاط مثبت کوشا باشند. از آنجایی که انسانها حب ذات دارند و از تعریف لذت میبرند، دست روی نقاط قوت کودک بگذارید.
امام علی علیهالسلام فرمودند:
«الهی! این افتخار برای من بس که تو خدای من هستی و من بنده تو هستم. الهی! تو چنان هستی که من دوست دارم، پس چنان کن که من هم مورد لطف و محبت تو باشم.» (1)
بنابراین نیاز به مهر و محبت یک نیاز لازم و ضروری برای هر انسانی است. کودک چهار یا پنج ساله میخواهد محبوب پدر و مادر باشد. بنابراین اگر در مورد نقاط ضعف یا منفی او حرف بزنید یا بر آن انگشت تأکید بگذارید، زود رنجیده خاطر شده و لجباز میشود و یا حرف گوش نمیدهد.
-----------------------
1- «إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رِبّاً إِلَهِی أَنْتَ لِی کَمَا أُحِبُّ وَفِّقْنِی لِمَا تُحِب»؛ کنز الفوائد، ج 1، ص 386.