افسردگى‏

افزودن به علاقه مندی ها
0 امتیاز از 0 رای

افسردگى از قدیمى‏ترین بیمارى‏هاى شناخته شده و از متداول‏ترین انواع اختلالات روانى در همه زمان‏ها و مکان‏ها است و هر کسى ممکن است بدان گرفتار شود.

نویسنده: 22:2 - افسردگى‏

مى‏توان گفت تمام انسان‏ها در طول زندگى خود کم و بیش به نوعی افسردگى دچار مى‏شوند. درجه شیوع افسردگى در زنان، دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است.

 

درباره افسردگى در کودکان و نوجوانان عقاید متفاوتى وجود دارد. عده‏اى عقیده دارند که در کودکان افسردگى وجود ندارد. در مقابل، گروه دیگرى از متخصصان، شکایات جسمانى و رفتارهاى تهاجمى کودکان را نشانه‏اى از افسردگى آنان مى‏دانند.

باید گفت کودکان به هیچ وجه در برابر عواطف شدید و حوادث تنش‌زا که ممکن است به افسردگی منجر شوند، مصون نیستند. البته افسردگى کودکان با بزرگ‌سالان تفاوت اندکى دارد و حدود دو تا چهار درصد کودکان و پنج تا ده درصد نوجوانان به نوعى به آن مبتلا هستند. افسردگى در اواخر بهار و اوایل تابستان شیوع بیشترى دارد.

تعاریف متعددى درباره افسردگى از دیدگاه‏هاى مختلف ارائه شده است. کلمه افسردگى به معنى پریشانى و انحطاط است. افسردگى از دیدگاه پزشکى عبارت است از کاهش نیروها و فعالیت‏هاى جسمانى و روانى بر اثر ناراحتى و اندوه.

از دیدگاه روان‌شناسى، حالت غم‏انگیز و اندوهگین است که با احساساتى حاکى از تهدید، گناه، خصومت، ناامیدى، اندوه، ناکامى و نیز رکود کنش‏هاى کودک همراه است.

 از نظر جامعه‏شناسى، افسردگى، که همه انسان‏ها در دوره‏اى از زندگى خود به نوعى به آن مبتلا مى‏شوند، واکنشى نسبت به فقدان‏ها و کمبودهایى است که بر اثر مشکلات و مسائل اجتماعى حاصل مى‏شود.

به‌طور کلى مى‏توان افسردگى را نوعى واکنش عاطفى نسبت به وضعیت ناامیدکننده و محرومیت‏زا و فشارآور دانست که با افکار و احساسات نامطلوبى نظیر ترس، اضطراب، بى‏کفایتى و نیز اختلالات جسمى همراه است.

 این توضیح لازم است که افسردگى با غمگینى و حزن معمولى تفاوت دارد. هر کسى در زندگى روزمره ممکن است بر اثر مواجهه با موقعیت‏هاى ناگوار براى مدتى اندوهگین و ناخشنود شود. در این حالت، کودک پس از استراحت، مجدداً به وضعیت عادى برمى‏گردد؛ در حالى که افسردگى، احساس غم و اندوه شدید و مداوم و آشفتگى روانى است که با تقلیل بینش و تغییر ادراک از محیط و خویشتن همراه است.

افسردگى به سه صورت عادى، نوروتیک (روان رنجوری) و پسیکوتیک (روان پریشی) در افراد مشاهده مى‏شود.

افسردگى عادى بر اثر حادثه‏اى ناگوار براى فرد به وجود مى‏آید و به مرور زمان با استراحت کاهش مى‏یابد و به تدریج زندگى فرد به حالت طبیعى باز مى‏گردد.

در افسردگى نوروتیک، اندوه و نگرانى فرد بیشتر است و پاسخ‏ها نسبت به محرک‏هاى محیطى شدید و افراطى است.

در افسردگى پسیکوتیک، بر اثر قطع رابطه با واقعیت، بیمار دچار هذیان مى‏شود و در مواردى دست به خودکشى مى‏زند. در این حالت، اندیشه و فکر بیمار مختل شده اضطراب شدید بر او حاکم مى‏شود.

وقتى کودکى افسرده است، امید کمى وجود دارد که هر اتفاقى در روز روى مى‏دهد براى او متفاوت با روز قبل باشد. در عوض اغلب روزها او خود را زیر فشار بارى سنگین احساس مى‏کند که نه مى‏تواند آن را بلند کند و نه از آن رهایى یابد، یا درگیر خشم و عصبانیتى است که نمى‏تواند بر آن غلبه کند. افسردگى ممکن است از طریق اندوه، ناامیدى، زودخشمى یا احساس ناامیدى یا بى‏اعتنایى و فقدان سرزندگى و نیرو براى زندگى بیان شود. بسیارى از بچه‏هاى داراى اختلال وسواس فکرى - عملى یا سایر اختلال‏هاى اضطرابى، به افسردگى دچار مى‏شوند و اگر نشانه‏ بیمارى آنها رو به بهبود نرود یا درمانى براى اضطراب‌شان صورت نگیرد، روز به روز ناتوان‏تر مى‏شوند. هر چند ممکن است ما تصور کنیم که اندوه و گریه کردن از علائم افسردگى است، بچه‏ها اغلب افسردگى را به وسیله زودخشمى و قدرت تحمل پایین ناکامى نشان مى‏دهند.

 

علائم و نشانه‏های افسردگی کودکان

1- نشانه‌های عاطفی: ناامیدی، خشم، درماندگی، اضطراب، نوسانات خلقی، احساس گناه و غمگین بودن، از دست دادن اعتماد به نفس یا عزت نفس؛

2- نشانه‌های جسمی: به‌هم خوردن ساعات خواب، بی‌اشتهایی و یا خوردن افراطی، یبوست، افزایش و کاهش وزن؛

3- نشانه‌های رفتاری: بدون دلیل گریه‌کردن، کناره‌گیری از دوستان، سریع خشمگین شدن و کاهش انگیزه، از دست دادن میل به بازی کردن، بی‌علاقگی کلی به خود، اعضای خانواده یا فعالیت‌هایی که زمانی مورد علاقه کودک بودند، عدم تمایل به رفتن به مدرسه؛

4- نشانه‌های تخریب‌گرایانه: خود را سرزنش‌کردن، احساس بازنده بودن، امیدوار نبودن به آینده و بلاتکلیفی؛

افسردگى در کودکان و نوجوانان با علائم مشخصى نظیر هیجان‏پذیرى و بى‏قرارى، تنهایى و گوشه‏گیرى شدید، شکایت از خستگى مفرط، ناتوانى در تمرکز حواس، استفاده مکرر از مکانیسم دفاعى انکار، ارتکاب جرم و رفتارهاى ضد اجتماعى، فرار از واقعیت و منفى‏گرایى همراه است.

بچه‏ها ممکن است ارتباط خود را با دوستان‌شان قطع کنند، به انجام دادن ورزش یا تکالیف مدرسه بى‏علاقه باشند یا ساعت‏ها وقت خودشان را صرف تماشاى تلویزیون یا بازى‏هاى کامپیوترى کنند و گوشه‏گیر شوند. خردسالان افسردگى را از طریق چسبیدن به والدین، زودخشمى و سیر قهقرایى نشان مى‏دهند. اگر این گروه از نشانه‏ها دست کم به مدت دو هفته مشاهده شوند، تغییرى قابل ملاحظه را در رفتار معمول فرزند شما نشان مى‏دهند که جلوى عملکرد بچه را مى‏گیرد و زمان آن فرارسیده است که به دنبال کمک تخصصى باشید.

 

علل افسردگی ‏

علل بسیاری در پیدایش افسردگى کودکان مؤثر است. اضطراب زیر بناى تمام اختلالات از جمله افسردگى است. پدر علم روان‌شناسی تحلیل‌گرا؛ «محرومیت از عشق و محبت مادر» و «تجارب دردناک و ناخوشایند کودک در دوران حساس کودکى» و «توقعات بى‏جا و نامناسب والدین» را که مانع رشد و استقلال کودک مى‏شود، در بروز افسردگى عامل مهمى قلمداد مى‏کند.

به طور کلى علل پدیدآورنده افسردگى کودکان به عوامل ارثى، و محیطى و شرایطی که والدین برای کودک فراهم می سازند، بستگی دارد:

1. وراثت: تحقیقات گوناگون مؤید آن است که احتمال ابتلا به افسردگى در کودکانى که والدین افسرده دارند به مراتب بیشتر از کودکانى است که والدین سالم دارند. درجه شیوع بیمارى‏هاى روانى در بین اقوام و وابستگان حدود ده تا دوازده درصد است که این رقم در بین افراد غیروابسته به یک تا دو درصد کاهش مى‏یابد.

مطالعات انجام شده بر روى دوقلوها مبین تأثیر وراثت در بروز افسردگى در بین اقوام و وابستگان است.

2. عوامل محیطى: محرومیت کودک از عشق و محبت و جدا شدن از مادر، قبل از سه سالگى، احتمال ابتلا به افسردگى را افزایش مى‏دهد. این گروه از کودکان ابتدا گوشه‏گیر مى‏شوند، سپس ناامید و مأیوس مى‏گردند و در نهایت از طریق افسردگى شدید و عصیانگرى، خشم خود را نسبت به مادر، علیه خود به کار مى‏بندند و از خویشتن متنفر مى‏شوند، حتى ممکن است به فکر خودکشى بیفتند. این کودکان همواره پریشانند، تمرکز حواس بسیار ضعیف دارند، در کارهاى مفید و سازنده فعال نیستند و دائماً مضطرب و بى‏نشاطند.

همچنین عواملى نظیر قرار گرفتن در موقعیت مأیوس کننده، عدم ارضاى نیازهاى جسمى و روانى، مورد تهدید و تحقیر و تمسخر قرار گرفتن، سخت‏گیرى‏هاى بى‏مورد والدین در خانه و معلمان در مدرسه، فقر اقتصادی خانواده، مهاجرت جدا شدن از فرهنگ و جامعه کودک، بى‏توجهى به علایق و آرزوهاى کودکان، ناکامى، احساس گناه، احساس ناامنى و نگرانى و همانندسازى با والدین و پذیرش رفتارهاى بیمارگونه‏ آنان در ایجاد افسردگى تأثیر بسزایى دارد.

3. شرایط کودک: گاه والدین برای کودک شرایطی فراهم می‌سازند که زمینه ایجاد افسردگی در کودک می‌گردد. رابطه‌ای که والدین با فرزندان خود دارند.

طلاق و جدایی والدین، دعوا و مشاجرات خانوادگی، شیوه‌های تنبیه و تهدید و تحقیر همگی باعث افسردگی کودک می‌گردد.

از دست دادن حیوان خانگی مورد علاقه کودک نیز او را از لحاظ روحی دگرگون می‌سازد.

گاهی آسیب به کودک از جانب والدین نیست از طرف خواهرها و برادرها اعمال می‌شود که در افسردگی کودک اثر دارد.

گاهی فرزندان به دلیل آسیب‌های دوران کودکی دنیا را محل بد و ناامن می‌دانند و یا دچار شرم و خجالت و یا گناه و تقصیر هستند این حالات در کودکی خود را به صورت احساسی و عاطفی نشان می‌دهد و در سن 7-13 سالگی  زمینه‌ساز افسردگی است. بنابراین بسیاری اوقات کودکان گرفتار این مشکل هستند زیرا آسیب‌های کودکی درمان نشده‌اند.

 

درمان‏

ابراز عشق و محبت و امنیت و حامی بودن والدین برای مسائل مدرسه، آرامش در محیط مدرسه و آسوده بودن خاطر کودک که آسیبی او و خانواده‌اش را تهدید نمی‌کند، بسیار کارساز است.

خوددارى از جر و بحث بیهوده با کودک، تشویق رفتارهاى مناسب و مطلوب، تشویق به شرکت در فعالیت‏هاى ورزشى و لذت بخش. استفاده صحیح از اوقات فراغت در درمان افسردگى مفید است.

چنان‌چه روان درمانى با دارو درمانى همراه باشد، نتیجه مطلوب‏ترى حاصل خواهد شد.

 

افسردگى و رشد سنى

از میان جنبه‏هاى مختلف افسردگى که با سن ارتباط مى‏یابد حقایق زیر شایان ذکر است:

1. نوزادان تا قبل از نیمه دوم سال اول زندگى خود، هیچ واکنش و اندوهى را نسبت به محرومیت یا فقدان چیزى از خود بروز نمى‏دهند.

2. در حدود چهار تا پنج سالگى کودکان در مقابل به طول انجامیدن محرومیت خود، به یأس و ناامیدى و کناره‏گیرى دچار مى‏شوند.

3. اختلالات مربوط به عناصر عاطفى و شناختى زمینه‏ساز افسردگى، احتمالاً پس از نوزادى ظاهر مى‏شود.

4. فراوانى افسردگى در خلال دوران بلوغ به سرعت گسترش مى‏یابد. به علاوه این بیمارى بیشتر ویژه دختران است تا پسران.

5. در بزرگ‌سالى، افسردگى فراوان‌تر مى‏شود.

اکثر متخصصان و پژوهش‌گران بالینى معتقدند شکل‌هایى از افسردگى کودکى وجود دارد، اما در چگونگى آن‌ها کاملاً با یکدیگر توافق ندارند. برخى از پژوهش‌ها، نشان‌گر این است که کودکان پنج ساله به ندرت وجود غم را مى‏پذیرند، در صورتى که کودکان هفت ساله، عموماً هیجان را در خود بازشناسى مى‏کنند. همچنین ادعا شده است که انتقال کودک از فکر پیش عملیاتى (از 4 تا 7 سالگی) به مرحله عملیات عینى (از 7 تا 11 سالگی) منوط به آگاهى و گزارش او از احساسات درونى‏اش است. بدین ترتیب، کودک در هفت سالگى از احساس غم و افسردگى درونى خود مطلع است؛ چرا که در همین سن به مرحله عملیات عینى منتقل مى‏شود.

افزایش فراوانى تشخیص افسردگى به موازات ازدیاد سن، بیانگر دشوارى تشخیص آن در میان کودکان خردسال‌تر است و این واقعیت را آشکار مى‏سازد که اختلال افسردگى در کامل‌ترین فرم خود، فقط زمانى اتفاق مى‏افتد که استعدادهاى شناختى کودک به مرحله عملیات صورى (از 11 سالگی تا بلوغ و بزرگ‌سالی) رسیده باشد.

افسردگى در میان کودکان بیمار بسترى و سرپایى، تا سن ده‌سالگى، اندک است؛ ولى فراوانى تشخیص در طول زندگى نوجوانى و بزرگ‌سالى به طور چشم‌گیرى بالا مى‏رود. در واقع، در مقابل کمى افسردگى در دوران کودکى، اختلالات افسردگى در میان بزرگ‌سالان چنان فراوان است که در آسیب‌شناسى روانى از آن به عنوان سرماخوردگى معمولى یاد مى‏شود.

 

در روایات اسلامى حزن و اندوه و افسردگی، بیمارى دل و روان شناخته شده:

امام صادق علیه‌السلام:

«حزن‌ها و اندوه‌ها بیماری جان‌هاست، همان‌گونه که امراض بیماری بدن‌هاست.» (1)

و به بعضى از آثار و عواقب آن اشاره شده است. به عنوان مثال سستى و رکود شخص نسبت به کارهاى آینده یکى از آثار افسردگى نسبت به وقایع گذشته شمرده شده است.

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام:

«اندوه آن چه از دست رفته را به دل راه مده، چرا که تو را از آمادگی برای دریافت منافع آینده باز می‌دارد.» (2)

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام به آثار بدنى ناراحتی و افسردگی اشاره فرموده‌اند:

«اندوه جسم آدمی را آب می‌کند.» (3)

حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند:

امام کاظم علیه‌السلام فرمودند:

«اندوه زیاد پیری به بار می‌آورد.» (4)

---------------------------

1- «الْأَحْزَانُ‏ أَسْقَامُ‏ الْقُلُوبِ‏ کَمَا أَنَّ الْأَمْرَاضَ أَسْقَامُ الْأَبْدَان ...؛ بحارالانوار، ج 92، ص 280.

2- «لَا تُشْعِرْ قَلْبَکَ‏ الْهَمَ‏ عَلَى مَا فَاتَ فَیَشْغَلَکَ عمَّا هُوَ آت‏»؛ غرر الحکم و درر الکلم، ص766.

3- «الْهَمُّ یُذِیبُ الْجَسَد»؛ غرر الحکم و درر الکلم، ص56.

4- «کَثْرَةُ الْهَمِّ یُورِثُ الْهَرَم‏»؛ بحارالانوار، ج 75، ص 326.

 

افسردگى‏روانپیری
نظر شما با موفقیت به ثبت رسید.
لطفا نام و نام خانوادگی خود را وارد نمایید
لطفا پست الکترونیک خود را وارد نمایید
پست الکترونیک وارد شده معتبر نمی باشد
لطفا نظر خود را وارد نمایید
تعداد کاراکتر های وارد شده نباید بیشتر از 250 کاراکتر باشد
ثبت انصراف