اگر چه گاه و بیگاه، عدهای پیشنهاد میکنند که والدین نباید بچههای خود را با توجه زیادی که به آنها میکنند لوس بار بیاورند، ولی این مسئله که والدین چندان هم نگران ابراز محبت بسیار زیاد خود نیستند، متداولتر است. اعتقادات و رسوم کنونی این است که یک بچه را نمیتوان بیش از حد دوست داشت. گر چه درست است که محبت بیش از حد به تنهایی مضر نیست، ولی توجه مفرط میتواند بعدها در بروز مشکلات عاطفی و عدم موفقیت کودک، خطرآفرین باشد. بچههای زیادی از نسل کنونی را میتوان در طبقه بچههای لوس قرار داد.
آن چه میخوانید، حرفهای والدین بچههای ناموفق و مثالهایی است از بچههای لوس؛ بچههایی که در معرض خطر هستند.
خطر اصلی ناشی از این خواستن افراطی برای نوزاد جدید این است که در ادامه این کارها، رفتارهای افراطی دیگری مثل آزادی و مراقبت بیش از حد بروز خواهد کرد. کودکی که بدون هیچ تلاشی همه چیز برایش مهیا است، دیگر نیازی به ابتکار عمل ندارد. این والدین، ممکن است سرمایهای کلان را به طور غیرواقعی با سطح بالای انتظاراتشان درهم بیامیزند، زیرا موفقیت فرزند برای آنها به آرزویی بزرگ تبدیل شده است. والدین تقریباً از زمان تولد کودک، به او به چشم یک «جواب» نگاه میکنند؛ جوابی که مدت زیادی باید منتظرش بمانند تا به زندگی و احساس رضایت خود آنها معنی ببخشد. ناگفته پیدا است که فرزند جدید باید مورد استقبال و محبت اعضای خانواده قرار گیرد. مطمئناً والدین باید نسبت به این موجود کوچک که با هم در به وجود آمدنش سهیم بودهاند، تعهدات زیادی داشته باشند. اغراق و افراط در این سرمایه گذاری، احساس کفایت و شایستگی کودک را از وی سلب میکند. والدینی که شیفته فرزندانشان هستند، قبل از آنکه فرزندانشان به آگاهی، هوش و بلوغ کافی برسند، قدرت بیش از اندازهای به آنها میدهند تا با دنیای بزرگسالی خود رو به رو شوند. آنها زودتر از موقع میآموزند که چگونه افرادی مهم و برجسته شوند تا بتوانند نظرات خود را اعمال کنند. آنها از دیگران انتظار دارند که نیازهایشان را سریعاً برطرف کنند. آنان در واقع، به توجه فوری و مداوم دیگران عادت میکنند. به این کودکان اجازه داده نمیشود تلاش کنند تا ستیزهجوییهای فردیشان در ابتدای دوره کودکی رشد کرده و به ثمر برسد.